داستانی از عشق
 
bahar net
اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:, :: 1:54 ::  نويسنده : خادم امام زمان

زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهرهم که کور شده بود…

همه مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد …

20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود !

همه تعجب کردند و مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم. 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

من خدایی دارم، که در این نزدیکی است نه در ان بالاها مهربان، خوب، قشنگ چهره اش نورانیست گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من او مرا می فهمد او مرا می خواند، او مرا می خواهد
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان bahar net و آدرس bahar64.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان